حمزة بن عبدالمطلب
حَمْزَةِ بْنِ عَبْدُالمُطَّلِب (د 3 ق/ 625 م)، صحابی و عموی نامدار پیامبر اکرم (ص). کنیۀ او را ابوعُماره (ابناسحاق، 171؛ واقدی، 1/ 286) وابویعلى (نک : ابنهشام، 3/ 162؛ ابنعبدالبر، 1/ 374) نوشتهاند.
حمزه در 54 قبل از هجرت، 2 یا بنابر برخی منابع 4 سال پیش از پیامبر (ص) در مکه متولد شد (واقدی، 1/ 70؛ نیز ﻧﻜ : ابنعبدالبر، 1/ 369-370؛ ابناثیر، 2/ 46؛ ابن حجر عسقلانی، 1/ 37). از زندگی او در ایام پیش از اسلام اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما میدانیم مردی دلیر بود و روزگار به شکار میگذراند (ابناسحاق، همانجا؛ طبری، تاریخ، 2/ 334). حمزه در سال دوم و بنا بر برخی منابع، در سال ششم بعثت، بعد از ورود پیامبر (ص) به خانۀ ارقم (ﻫ م) و پیش از عمر بن خطاب، اسلام آورد (بلاذری، 4/ 383؛ حاکم، 3/ 192؛ ابنعبدالبر، 1/ 369) و یکی از انگیزههای او در گروش به اسلام حمایت از پیامبر (ص) در برابر آزار و اذیت مشرکان قریش بوده است (توضیح بیشتر را، ﻧﮑ : ابناسحاق، 171-172؛ ابنهشام، 1/ 292؛ بلاذری، همانجا).
اولین سریّه بعد از هجرت به مدینه، به فرماندهی حمزه اتفاق افتاد (موسى، 118؛ واقدی، 1/ 2، 9؛ ابنسعد، 2/ 6؛ یعقوبی، 2/ 22؛ طبری، همان، 2/ 405). وی در غزوۀ ابواء (ودان) و ذات العشیره و بنیقینقاع و بدر، درفش سپاه اسلام را در دست داشت (بلاذری، 4/ 385؛ طبری، همان، 2/ 407- 408؛ واقدی، 1/ 76)، اما حضورش درجنگهای بدر و احد، از دیگر جنگها نمایانتر بود و دلیریها نشان داد (همو،1/ 68؛ ابنسعد، 2/ 17).
حمزه در نبرد احد به دست وحشی، غلام جبیر بن مطعم به قتل رسید (واقدی، 1/ 286؛ ابنهشام، 3/ 71، 123؛ ابنسعد، 2/ 9؛ عروه، 172؛ بلاذری،4/ 385-386).
جبیر که عمویش طعیمة بن عدی در جنگ بدر به دست حمزه کشته شده بود، به غلام خود وحشی به شرط قتل حمزه وعدۀ آزادی داد (ابنهشام، 3/ 71-72؛ واقدی،1/ 285؛ بخاری، 5/ 36؛ قس: بلاذری، 4/ 386؛ مفید، الارشاد، 1/ 83). پس از شهادت حمزه، هند دختر عُتبه و زن ابوسفیان، که او نیز کینۀ حمزه را در دل داشت، به انتقام قتل خویشانش، جنازۀ او را مثله کرد (واقدی، 1/ 286؛ ابنهشام، 3/ 91؛ نیز ﻧﻜ : ابناسحاق، 333؛ قس: بلاذری، همانجا) و گوش و بینی بریدۀ حمزه را چون زیور بر خود آویخت، همچنین بنا بر نذری که کرده بود، جگر او را به دندان گرفت (موسى، 136، 190؛ عروه، 141؛ ابن اسحاق، واقدی، همانجاها؛ یعقوبی، 2/ 47).
پیامبر (ص) از رفتاری که با پیکر حمزه شده بود، بسیار غمگین شد و به شدت گریست و به شمار شهدای بدر بر پیکر حمزه نماز گزارد، ولی پس از نزول آیۀ 126سورۀ نحل (16) (... وَ اِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبوا بِمِثْلِ ما عوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّٰابِرینَ)، از نیت انتقام باز گشت (ابواسحاق، 318؛ ابنهشام، 3/ 96؛ یعقوبی، همانجا؛ حاکم، 3/ 197)؛ سپس از قول جبرئیل فرمود که حمزه را در آسمانهای هفتگانه اسدالله و اسد رسولالله خواندهاند (واقدی، 1/ 290؛ ابنهشام، همانجا) و خود نیز حمزه را «سیدالشهداء» یا به روایتی «افضلالشهداء» نامید (ابو اسحاق، 318- 319؛ کلینی، 1/ 450؛ جصاص، 1/ 87، 328؛ حاکم، 3/ 192).
کسانی چون، حسان بن ثابت و کعب بن مالک انصاری و عبدالله بن رواحه و صفیه، خواهر حمزه دربارۀ شهادت او مرثیهها سرودند (ابنهشام، 3/ 151- 158، 162، 167؛ بلاذری، 4/ 390-391؛ ابن اثیر، 2/ 48). حمزه در شمال شهر مدینه بر دامنۀ کوه احد دفن شد (ابن حجر عسقلانی، 1/ 37؛ هروی، 95) و بعدها، بر مزارش قبهای بنا گردید (بتنونی، 256؛ قائدان، 242، 298). در باب اینکه مدفن حمزه محل شهادت او نیز بوده است، میان روایتها اختلاف است (تفصیل مطلب را، ﻧﻜ : هیکل، 568). بنا بر برخی منابع، در 570 ق مادر خلیفه الناصر عباسی بر محل کنونی آن قبر، مسجدی بنا کرد. در دوران حکومت آل سعود، این مسجد مانند بسیاری از بقاع دیگر حجاز ویران شد (همانجا؛ قائدان، 242) و مسجد دیگری در کنار مزار حمزه بنا گردید (همانجا، نیز 298).
حمزه مردی دلیر و بیباک و سخاوتمند بود (ابن ابی الحدید، 1/ 243) و شاعران هم به همین اوصاف او اشاره کردهاند (ﻧﻜ : ابنهشام، 3/ 151، 158؛ بلاذری، 4/ 390-391؛ ابن حجر عسقلانی، ابن اثیر، همانجاها).
گرچه حمزه فرزندانی داشت، اما تنها دختر او به نام عماره شناخته شده است که سالها پس از شهادت پدر، همچنان در مکه به سر میبرد (واقدی، 2/ 738؛ ابن سعد، 6/ 126؛ بلاذری، 4/ 382).
حمزه از قهرمانان صدر اسلام است و فضایل بسیار دربارۀ او نقل شده است. اینکه پیامبر (ص) او را از اهل بیت شمرده (همو، 4/ 383) و در کنار امام علی (ع) و جعفر بن ابی طالب، وی را بهترین مردم و همچنین برترین اهل بهشت خوانده است (ابوالفرج، 34؛ ابن حجر هیتمی، 160؛ ابن ابی الحدید، 15/ 72)، مؤید این فضایل است. در ماجرای عقد اخوت، پیامبر اکرم (ص) میان حمزه و زید بن حارثه پیمان برادری برقرار کرد (ابنهشام، 2/ 505؛ ابن سعد، 3/ 44؛ ابن اثیر، 2/ 46-47).
همچنین بنا بر شماری از روایات، آیاتی از قرآن در شأن او نازل شده است، ازجمله: آیۀ 23 سورۀ احزاب (33) (حسکانی، 1(2)/ 2؛ طبرسی، 350؛ ابن حجر هیتمی، 134)، آیۀ 61 سورۀ قصص (28) (طبری، تفسیر، 20/ 62؛ سیوطی، 166)، آیۀ 122 سورۀ انعام (6) (مجلسی، 7(18)/ 114)، و آیۀ 19 سورۀ حج (22) (واقدی، 1/ 70؛ ابن سعد، 2/ 17؛ ابن ماجه، 2/ 946).
همچنین در پارهای از مآخذ شیعی، زیارتنامههایی برای او آوردهاند و در عبارات این زیارتنامهها، به شماری از فضایل او اشاره شدهاست (ابنقولویه، 22، 23؛ ابنمشهدی، 57-60 ؛ نیز ﻧﻜ : قمی، 657- 661: نیز دربارۀ حدیثی از پیامبر (ص) در فضیلت زیارت قبر حمزه). گفتنی است که فاطمۀ زهرا (ع)، برای ادای اذکار، از تربت حمزه تسبیحی ساخته بود و مردم نیز تا پیش از واقعۀ کربلا، برای ساخت تسبیح، از تربت حمزه استفاده میکردند (مفید، المزار، 132).
همچنین در برخی از منابع اشعاری به حمزه نسبت داده شده که ابنهشام آنها را ساختگی شمرده است (2/ 596؛ نیز نک : ابناسحاق، 172، 173؛ ابنرشیق، 36؛ ابنکثیر، 2/ 524).
مآخذ
ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، 1416 ق؛ ابن اثیر، علی، اسد الغابة، بیروت، 1377 ق؛ ابن اسحاق، محمد، السیر و المغازی، به کوشش سهیل زکار، بیروت، 1978 م؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابة، قاهره، 1853 م؛ ابن حجر هیتمی، احمد، الصواعق المحرقة، قاهره، 1385 ق؛ ابن رشیق، حسن، العمدة، قاهره، 1374 ق/ 1955 م؛ ابنسعد، محمد، الطبقات الکبرى، بیروت، دار صادر؛ ابنعبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1380 ق؛ ابن قولویه، جعفر، کامل الزیارات، نجف، 1356 ق؛ ابنکثیر، السیرة النبویة، به کوشش مصطفى عبدالواحد، بیروت، 1386 ق/ 1966 م؛ ابنماجه، محمد، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، 1975 م؛ ابنمشهدی، محمد، المزار الکبیر، نسخۀ عکسی موجود در مرکز؛ ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفى سقا و دیگران، بیروت، دارالخلود؛ ابو اسحاق فزاری، السیر، به کوشش حسن ناجی، بیروت، 1407 ق؛ ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، به کوشش احمد صقر، منشورات شریف رضی؛ بتنونی، محمد حبیب، الرحلة الحجازیة، قاهره، 1329 ق؛ بخاری، محمد، صحیح، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، 1417 ق/ 1996 م؛ جصاص، احمد، احکام القرآن، به کوشش محمد صادق قمحاوی، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، بیروت، مکتب المطبوعات الاسلامیه؛ حسکانی، عبیداللٰه، شواهد التنزیل، به کوشش محمد باقر محمودی، بیروت، دارالصادق؛ سیوطی، لباب النقول فی اسباب النزول، بیروت، 1988 م؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبة العلمية الاسلامیه؛ طبری، تاریخ؛ همو، تفسیر؛ عروة بن زبیر، مغازی رسولالله، به کوشش محمد مصطفى اعظمی، ریاض، 1401 ق؛ قائدان، اصغر، تاریخ و آثار اسلامی مکۀ مکرمه و مدینۀ منوره، تهران، 1385 ش؛ قرآن کریم؛ قمی، عباس، مفاتیح الجنان، قم، 1385 ش؛ کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1412 ق/ 1992 م؛ مفید، محمد، الارشاد، قم، 1413 ق؛ همو، المزار، قم، 1409 ق؛ موسی بن عقبه، المغازی، به کوشش محمد باقشیش ابو مالک، اگادیر، 1994 م؛ واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، عالم الکتب، 1404 ق/ 1984 م؛ هروی، علی، الاشارات الى معرفة الزیارات، به کوشش ژ. سوردل تومین، دمشق، 1953 م؛ هیکل، محمد حسین، فی منزل الوحی، قاهره، 1967 م؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، دارصادر.